SQLite format 3@  L8mtableverseverseCREATE TABLE [verse] ([poem_id] INTEGER NULL,[vorder] INTEGER NULL,[position] INTEGER NULL,[text] TEXT NULL)tablepoetpoetCREATE TABLE [poet] ([id] INTEGER PRIMARY KEY NOT NULL,[name] NVARCHAR(20) NULL,[cat_id] INTEGER NULL NULL, [description] TEXT)wQtablepoempoemCREATE TABLE poem (id INTEGER PRIMARY KEY, cat_id INTEGER, title NVARCHAR(255), url NVARCHAR(255))1ItablecatcatCREATE TABLE [cat] ([id] INTEGER PRIMARY KEY NOT NULL,[poet_id] INTEGER NULL,[text] NVARCHAR(100) NULL,[parent_id] INTEGER NULL,[url] NVARCHAR(255) NULL) SyS#? اشعار پراکنده'! گیلکی'+ ترانه ها'# غزل ها'# شعر نو'!? رحمان مهردوست *ZB6~rNf*| '3w '2q '1z '1p '1{ '8y '7x '6v '5u '4t '3o '2n '1s% 'قاصدک 2r% 'قاصدک 1m '1  i? رحمان مهردوست''v?5cAخبر اینجاست. بدانید همه:'GAخبر از جنس طلاستTAخبری از دل خورشید و با «پیــــام نـــور»0YAخبری آمده از گوشه دور2]Aخبر از قاصدکی آمده است2 _Aقاصدک ها! خبری آمده است,QAپنج شنبه 21 دیماه 1391'Aچه کنم؟/ WA ندارم هنر ساز نوازی، 3A من که گفتم:a 9A ننشست بر دلتان،گوشتان خسته نمود،چشمتان را آزرد% CA اگر این بیتک من" =A پس ببخشید مرا 9Aقلب آرام شود%CAبلکه با ساز قلم%CAمی نوازم با عشق!;Aبیتکی میسازم-SAگاه بیگاه بدست قلمم"=Aولی از تنZPB2#  z k Z I8' ?gD&['v?5cAخبر اینجاست. بدانید همه:'GAخبر از جنس طلاستTAخبری از دل خورشید و با «پیــــام نـــور»0YAخبری آمده از گوشه دور2]Aخبر از قاصدکی آمده است2 _Aقاصدک ها! خبری آمده است,QAپنج شنبه 21 دیماه 1391'Aچه کنم؟/ WA ندارم هنر ساز نوازی، 3A من که گفتم:a 9A ننشست بر دلتان،گوشتان خسته نمود،چشمتان را آزرد% CA اگر این بیتک من" =A پس ببخشید مرا 9Aقلب آرام شود%CAبلکه با ساز قلم%CAمی نوازم با عشق!;Aبیتکی میسازم-SAگاه بیگاه بدست قلمم"=Aولی از تنهایی7Aننوازم سازی# AAچون ندارم هنرش LMw^(L3' aAدلم را تو ز غم آزاد کردی7&iAز تنهایی دلم غم داشت هر شب2% _Aدرخت عشق من پر بار کردی8$kAبدان ای دوست با یادت همیشه4# cAتو با عشقت مرا عطار کردی4"cAمن عطر عاشقی از تو شنیدم1! ]Aتن آشفته ام هشیار کردی7  kAتوبر من خواب را بیدار کردی1Aآذر ماه 1391W%Aقدمی رنجه کنید تا ببینیم خبر چیست اینبار...3Aخبری آورده$AAقاصدک آمده است> wAمیهمانان بشتابید، بیایید همه1A آذر ماه 13911[A قاصدک ها! بیایید همه...GA بی امان منتظریم، دلمان بی تاب است(IAآه، اینجا غوغاست>uAخبر آغاز صمیمانه دیدار شماست [W"Pt=[+8OAدیماه 1390-شهریور 139197kAتو فردوس برین را خوار کردی@6yAبه پایان من نخواهم برد این عشق65 gAمرا در این سپه سردار کردی54eAسرو جانم فدای توست چونکه63 gAمرا با دست خود بیمار کردی82kAالا ای عشق جانسوزم تویی که51 eAبه شیرینی تنم تبدار کردی10]Aتنم دارد تب عشقت عزیزم4/ cAکه دل را عاشق دلدار کردی4.cAخداوندا تشکر دارم از تو 1- ]Aهوای صحبت و بوسیدنت را1,]A سرم دارد هوای دیدنت را3+ aA عزیزم تو مرا سرشار کردی:*oA لبالب گشته ام سرشارم از عشق6) gA تویی که قلب من پرکار کردی3(aA دلیل بودنم تنها تو هستی HNa&yB~H4I cAدل من جز تو دلداری ندارد2H aAبرایت می نویسم تا بدانیG/Aمهرماه 13916F gAنهایت در بهشت آیی به پیشم9EmA بدان من انتظارت را کشم تا...5D eA بیاسای این دل هرشب پریشم5CeA بیا و انتظارم را بخوابان;B qA که چون ماری زدند هر جای نیشم7AiA من آن کافردلان هرگز نبخشم9@ mAکه آن شیرین سخن آید به پیشم;?qAزدم این فال و خواهم از خدایمB> Aکه چون گرزین تبر بسته به ریشه ام1=]Aندارم از غم دوری ابایی7< iAرفیق و مونس و یار همیشه ام;;qAبنال از روی چون ماهش بنال ای9: mAکه من هر شب پریشانتر ز پیشم89 mAبنال ای دل از این حال پریشم K\&Mc)K3ZaAبرای من تو همواره صحیحی4Y cAو بر قلبم هم آثاری ندارد;XqAنگاه دیگران بر من به هیچ است4W cAمسلمان هم ریاکاری ندارد8VkAمسلمان گشته ام من از نمازت8U kAکه دوزخ با تو دشواری ندارد;TqA نخواهم بی تو من این زندگی را7S iA که دل جز عشق تو باری ندارد8RkA به دوش خود کشم من بار عشقت 6Q gA که قلبم تاب بی یاری ندارد2P_A خداوندا نگه دارش برایم2O _Aبفهمیدم دل آزاری ندارد7NiAبه لعل عشق تو نوشی زدم لیک4M cAکسی با قلب من کاری ندارد6LgAبجز مهرت که بر قلبم نشسته1K ]Aدل من تاب تبداری ندارد7JiAعزیزم، عشق من، ای نازنینم LUt4i/L2k_Aز سوی بوستان بوی غم آمد=j uAکه سنگ از آسمان می بارد امروز3iaAبرای غنچه ها ناراحتم من9h mAدلم از چشم من می بارد امروز8gkAهوای سینه ام ابریست ای یار=f uAحبیبش را وی از تو خواهد امروز6e iAخداوندا دلم غم دارد امروزd3Aآبانماه 13913c_Aاگرچه راه همواری ندارد>buAدر این ره با تو ام من تا همیشه3a aAبمیرم. گرچه آواری ندارد6`gAاگر مهرت فرو ریزد به رویم7_ iAوگرنه این که اشعاری ندارد9^mAبه یاد تو مزین گشته این شعر<] sAنیاز این کار به اقراری ندارد6\gAبگو جان تا دهم جانم برایت3[ aAبسان یک که اعشاری ندارد yV s;Fy>zwAبار الها مددی کن به دل خسته منGy Aخبر از خنده جانان دگر نیست که نیستBxAهرچه از واژه و آرایه کمک می گیرمEw Aاثر عشق چو باران دگر نیست که نیستAv Aدل آرام من آرام دگر نیست که نیست,uQAسه شنبه 14 آذرماه 1394;t qAکه سیل غم بر عالم بارد امروز6sgAز هرچه من بنالم نیست کافی;r qAببین که سرو هم خم دارد امروز2q_A ز دست دهر من پشتم خمیده:p oA چرا که باغبان غم دارد امروز4ocA نوای بلبلان گوشم ننازید:n oA بفهمیدم که آن غم دارد امروز2m_A صدای موج دریا را شنیدم 8l kAشگفتا که هوا غم دارد امروز 9`y5k$w9; qAکه اینجا می دهد آزارم ای اشک1]Aبباید بستن بار و برفتن= uAمنم چون در بهاران بارم ای اشک6gAاگر چون ابر از چشمم بباریD Aکه از خود این چنین شد کارم ای اشک8 mAز دست خود شکایت دارم ای اشک,QA یکشنبه 19 آذرماه 1391 ]1A گر تو از من ببری یاد، شهــرام دگر نیست که نیستA{A ای عزیزم، سر و جانم بفدای رخ توS A ببرم قرار و آرام که آرام دگر نیست که نیستB~A خواهم از کلک قدیمی و دل خسته خودL} Aاثری از دل آرام آرام دگر نیست که نیست?|yAدر کنار دل معشوق ولی همچو سراب]{ 3Aکه از این جان به لب آمده فرجام دگر نیست که نیست 4XUm%4I A دست طلب گرفتم از خواجه شیراز که بازO Aخنده این زنده به عشق، از نفس وزان توستPAمرده تو زنده می کنی،گریه تو خنده می کنیE Aنور خجل ز صافی زلف ز سر روان توستRAگنج نهان مـن تویـی، روح و روان مـن تویـیN Aنغمه مرغ این چمن،شب همه شب ز ‌ آن توست?yAسرای آرامش من، ای گل باغ زندگیF Aای همه وجود من، زندگیم از آن توستC Aبهشت در زمین من آغوش مهربان توست, QA چهارشنبه 6 دیماه 1391B  A که هست او یاور و غموخوارم ای اشک. WA به امید خداوند تعالی;  qAخدا داند چه گوید یارم ای اشک6 gAو آن روزن که آیم از سفر من ?]s*g?I# Aنگه به چاه می کنم در آن سیاهی و سکوت@" {Aدرون سینه خودم فغان و آه می کنمM!Aدوباره در وجود من بساط آه ها به پا استF  Aقلم بدست گرفتم و به آن نگاه می کنمC Aدوباره بیقرارم و زکوه کاه می کنم*MAسه شنبه 19 دیماه 1391M Aبس که دلم در همه حال، در هدف کمان توستFAقلب من از عشق تو هر آن، فزونی یابدQ Aکاین تن من تشنه به آن، شهد زلب فشان توستFA دلبر شیرین سخنم، خنده بکن حرف بزنJ A قلب حقیر و عاشقم، یکسره میزبان توستQA سپاس رب العالمین دارم از اینکه این چنینL A “شاهنشین چشم مـن تکیه گه خیال توست” V|7bLoV2%Aباشد... 11[A ای غمخوار تنهایی هایم0)A ای اشک...G/ A من به این مستی خوشم هشیار نمی گردمA.}A عطر و بوی تو ز کویت مست مستم کردB- A ای که هستی تو تمام عمرو جوانی ام:,oAای گل خوشبوی باغ زندگانی امA+ }Aمن به تنهایی کنم عادت به رویایتM*Aغم برای من (بماند) خوشی برای تو (بود)... A){Aاین غم من جز به دیدارت نمی میردD( Aغم بجایت خانه کرده در سراپای دلمG'Aچشم براهت می نشینم تا بیایی ای گلمB& Aای که هستی تو تمام عمرو جوانی ام9% oAای گل خوشبوی باغ زندگانی امE$ Aشکایت از زمانه را بسوی ماه می کنم /0g~5~/LB Aتا که با آن قلبمان را محفل جانان کنیم9A oAگنج ما عشقی است در دلهایمان<@ sAببم، می دیل بهاره جان قوربان9?mAبدان تو کی اگر هم من زمستانF> Aمرگویی کی ان هم رادوار جان قوربان<= uAتی دیل می سایه سار جان قوربال<3Aآبانماه 1391?;wAبا امید آنکه روزی در برم آیی...E:Aدست خداوند بزرگ می سپارم من توراC9Aای که هستی تو تمام عمرو جوانی ام;8oAای گل خوشبوی باغ زندگانی امB7}Aمن به تنهایی کنم عادت به رویایتY6)Aای گل،غم برای من (بماند) خوشی برای تو (بود)... &5EAبا یادش خوشحالم4Aحتی...23]Aتابینم او را در رویایم $bBRxP$)PMA دل تنگم چه می گوید%O EA میان هرم شومینه+NQA پس از مغرب در آدینهQM Aمبادا تشنه اش باشد که قلبم غرق در آب استUL#Aببار ای ابر غم بر دل که چشمم سخت بی تاب استKK Aصدای رعد می آید به گوش من بس است دیگرFJAهوای آسمان دل پر از ابر غم است آخر0IYAبســـوی ابر ها رفته...HAصدای بلبلان آید، نوای چنگ می آید، صدای دل کجا رفته؟ نوای عشق از سینه،IG Aندارم من دگر راهی بفریادم برس یاربLF Aدل دیوانه ای دارم به کنج این قفس یاربE3Aآبانماه 1391MD Aنـور را بر سفره های دوستان مهمان کنیمKCAبا امیــد اینکه مـا با این پیـــام... G!j: GRZ Aوین سیـنه شـوریـده پر از آه و فغـان گـشت>Y yAناگه دل ما هم هدف تیروکمان گشت,XQAسه شنبه 21 آذرماه 1391+WOAتو که والای اطهاری-VSAتو طاهر کن دلم از غم;UmAخداوندی که بیداری و از حالم خبر داری، تو می دانی جز آه و ناله و فریاد و اشک و گریه و زاری برایم نیست غمخواری... بزن تاری، بکن کاری که من خسته ام از کاری که با آن نیست آثاری...uTaAنداری تو مگر یاری؟ مگر تو هم بسان من دل دیــــوانه ای داری؟ySiAچرا من را نمایانی؟ چرا از من به من گویی؟ چرا چون من تو گریانی؟*RMA که تو ای آینه برگو3Q aA به این من، رو به آیینه؟! kkJ\ Aاین چیست که با پلک زدن عایدمان گشت؟!E[Aمـا سـر درون گهر عـــشق ندانیــم